9 ماه عاشقی با توو

دومین سونو

سلام وروجک مامان...قربونت برم که انقدر شیطون بلایی .... حالت خوبه نفسکم....قربونت برم که روز به روز داری بزرگتر میشی و شیطون تر... ناز من...برات بگم از روزی که قرار بود بریم سونو تا اگه خدا صلاح بدونه و قسمتمون باشه شما رو برا اولین بار ببینیم....نمیدونم از چه جملات و کلماتی استفاده کنم تا عمق احساس و استرس انروزمو برات شرح بده... روزی بودپر از استرس...پر از دلشوره و تشویش..هزار فکر ناجور....تپش قلبم به اوج خودش رسیده بود دستام میلرزید . احساس میکردم تموم بدنم لرز داره....و امون از قطرات اشکی که بی گدار به آب میزدن و دل دیوونمو رسوا میکردن......تا اینکه رسید لحظه ی موعود ..خانوم دکتر صدام کرد و رفتم رو تخت دراز کشیدم...ولی اصلا صدایی ا...
22 اسفند 1392
1